سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

آه از جگر می کشم و تو می بینی...



خدای من

امشب مرا چه شده است؟؟؟

آه...

نفس ها را به سختی پایین می برم...

خدای من...

گویی دل در دلم نیست و می خواهد مرا تنها بگذارد و مانند همیشه...

چرایش را تو میدانی و من مانند همیشه نادان

غمی بزرگ در دلم جای خوش کرده است و راه نفس را تنگ

این چه غم است

باز هم نمی دانم و اما تو خوب می دانی

دل تنگی

غم دوریت...

جدا افتادگی

نه به تر گویم:

غم غریب ماندن...

غم است یا ترس؟

و باز هم نمی دانم

اما دیگر چیزی را خوب میدانم، آری خوب می دانم

چرا که زیاد حسش کرده ام، انقدر که به سرعت می فهمم دوباره به سراغم آمده است و همچون زلزله ای پیکره ی ام را فرو می ریزد...

و آن چیزی نیست جز:

"دلم شکسته است..."

 

 

پ.ن:

مادر در اتاق مشغول قران خواندن: "الهه چرا اینجوری نفس می کشی؟؟؟" ------

مادر رفت...

اینجا هوا ابری است...




Copyright © 2007, Design By HarimeYas.ir